عید اومد بهار اومد
سلام یه سلام به زیباییه بهار به گل پسر نازم که اولین تجربه ی عیدش پر از خاطره شد لحظه سال تحویل خونه ی بابابزرگ بودیم و روز بعدش رفتیم سر خاک مامان گلی(مامان بابا جون) و ناهار هم طبق معمول هر سال خونه ی بابابزرگ جون (بابابزرگ بابا جون) و شب هم خونه ی مامانی جون بودیم کلی با مهمونامون که خاله ناهید و خانوادش و خاله فریده اینا بودن بهمون خوش گذشت فقط عروسیه پسر خاه ی مامان شما خیلی خوشحال نبودی و منم بهم خوش نگذشت یه اتفاق بد دیگه هم چپ کردن ماشین دایی جون بود که شکر...